ربا و راه‏های گریز از آن-3


 





 

آثار تدریجی بودن تحریم ربا
 

مبارزه اسلام با پدیده‏های نامناسب اجتماعی به دو گونه بود:
1 ـ اسلام با مواردی مانند بت‏پرستی که تضادّ آشکاری با آموزه‏های نورانی اسلام داشت، به صورت دفعی و قاطع برخورد می‏کرد؛
2 ـ با اموری که تضادّ آشکاری با اسلام نداشت و به شکل یک عادت فراگیر درآمده بود، به صورت تدریجی مبارزه می‏شد. برداشتن شراب‏خواری به شیوه دوم انجام پذیرفت. خداوند نخست با مقایسه شراب با میوه‏های پاک، ناپسندی شراب را گوشزد کرد. (نحل: 67) سپس زیان‏های شراب را از سود آن بیش‏تر دانست. (بقره: 219) در مرحله سوم، مسلمانان را از نمازخواندن با حالت مستی نهی کرد (نساء: 43) و در مرحله آخر، با بیانی قاطع فرمود:
ای کسانی که ایمان آورده‏اید، شراب و قمار و بت‏ها و تیرهای قرعه، پلیدند و عملی شیطان‏اند، پس‏از آن‏ها دوری گزینید؛ باشد که رستگار شوید. (مائده: 904)
برخی از مفسران1 و اقتصاددانان و فقیهان2 بر این باورند که خداوند سبحان همان‏گونه که شراب را در چند مرحله حرام کرد، یعنی پس ازآماده‏سازی مردم در طول زمان، حکم حرام بودن آن را صادر کرد، حکم ربا نیز به گونه تدریجی صورت گرفت؛ زیرا ربا نیز هم‏چون شراب در جامعه آن روز عربستان فراگیر بود و صدور یکباره حکم حرام بودن آن غیر قابل پذیرش می‏نمود.3
بر این اساس، خداوند در چهار مرحله حکم به تحریم ربا داد:4

1 ـ ناپسند شمردن رباخواری
 

آن‏چه به عنوان ربا می‏پردازید تا در اموال مردم فزونی یابد، نزد خدا فزونی نخواهد یافت و آن‏چه را به عنوان زکات می‏پردازید و تنها رضای خدا را خواستارید، (مایه برکت است.) کسانی که چنین می‏کنند، دارای پاداش چندین برابرند. (روم: 39)
خداوند در این آیه، با قرار دادن زکات در برابر ربا و دادن پاداش چند برابر برای زکات و نه ربا، ناخرسندی خود را از این کار ابراز می‏دارد؛

2 ـ آوردن حکایت عبرت‏آموز رباخواری یهود
 

به سبب ستمی که از یهود صادر شد و (نیز) به سبب جلوگیری بسیار آن‏ها از راه خدا، بخشی از چیزهایی پاکیزه را که بر آن‏ها حلال بود، حرام کردیم و(هم‏چنین) به سبب ربا گرفتن، در حالی که از آن نهی شده بودند و به باطل خوردن مال مردم و برای کافران آن‏ها عذاب دردناکی آماده کرده‏ایم. (نساء: 160 و161)
در این آیه، خداوند با یادآوری کیفر و عذاب رباخواری برای یهودیان، ناخوشنودی خود را از این کار نشان می‏دهد و کیفر و عذاب آن را به مسلمانان گوشزد می‏کند.

3 ـ تحریم ربای فاحش
 

ای کسانی که ایمان آورده‏اید، ربا (و سود پول) را چند برابر نخورید. از خدا بپرهیزید تا رستگار شوید و از آتشی که برای کافران آماده شده است، بپرهیزید. (آل عمران: 130 ـ 131)

4 ـ تحریم قاطع و فراگیر ربا
 

در این مرحله در چند آیه، خداوند ربا را قاطعانه ردّ کرده و آن را حرام می‏شمارد. (بقره: 275 ـ 279)

پیامدهای نظریه تدریج
 

پس از فروپاشی حاکميّت کلیسا در دوره رنسانس و حلال شمردن ربای عادلانه در میان کشورهای غربی و نیز راه‏اندازی بانک‏های غربی در کشورهای اسلامی، زمینه طرح این شبهه در میان اندیشمندان مسلمان (بیش‏تر اهل سنّت) پدید آمد که در اسلام نیز تنها ربای زیاد و ناعادلانه حرام است. بر این اساس، برخی از عالمان اهل سنّت مانند شیخ عبدالعزیز جاویش، فتوا دادند که ربای غیر مضاعف حرام نیست.5
در دهم شوّال 1328 ه . ق، فتوای حلال بودن ربای کم صادر شد.6 از دلیل‏های این گروه، استدلال به آیه 130 آل‏عمران بود.7 از فایده‏های نظرّیه تدریجی بودن تحریم ربا این بود که مخالفان نظريّه تحریم ربای مضاعف گفتند اگر آیه تحریم ربا تنها همین آیه بود، حرف شما درست بود، ولی این آیه یک مرحله از مرحله‏های تحریم رباست و تحریم قطعی در آیات 275 تا 279 صادر شده‏است که هرگونه ربا اعم از کم و زیاد را حرام می‏داند.8
اگر تدریجی بودن آیات تحریم ربا را بپذیریم، این نتیجه را باید بپذیریم که مدت زمانی در صدر اسلام، رباخواری حرام نبوده‏است، حتّی پس از نزول نخستین آیات تحریم،دست کم ربای غیر مضاعف حلال بوده است؛ حال آن که از آیات تحریم ربا نمی‏توان چنین استفاده کرد؛ زیرا همان‏گونه که گفته شد، لحن آیات تحریم ربا با زبان آیه‏های حرام دانستن شراب فرق دارد. در مورد شراب، قرآن آشکارا بیان می‏کند که در حالت خاصّی شراب حرام است، ولی در آیات ربا چنین مسأله‏ای به دست نمی‏آید.
دیگر آن که چنان که در فصل آینده خواهیم گفت، بیش‏تر مفسّران واژه «اضعافا مضاعفه» را وصف گرفته‏اند، نه شرط؛ یعنی وصفِ ربا این‏گونه است که همواره چند برابر می‏شود و به اصطلاح اصولی، وصف مشعر به عليّت است؛ یعنی خداوند در کنار حرام شمردن ربا، علّت آن را نیز که همان چند برابر شدن سرمایه است، بیان کرده است.
با این وجود، استدلال‏های تدریجی بودن حرمت ربا را چندان یقینی نمی‏توان دانست؛ هرچند می‏توان از آن برای کسانی که وصف بودن «اضعافا مضاعفه» را نمی‏پذیرند، به عنوان دلیل دوم بهره گرفت.9

پی‏آمد نظريّه تدریج از نظر کاربردی10
 

از نظر کاربردی ممکن است چنین برداشت شود که اگر امروزه جامعه‏ای از نظر گسترش داد و ستدهای ربوی، شرایط روزگار پیامبر را داشت، باید در مبارزه با ربا خواری روش تدریج را در پیش گیرد و چون امروزه بیش‏تر کشورهای اسلامی در سطح گسترده‏ای از بازارهای مالی و نظام بانکی، گرفتار ربا هستند، نمی‏توان دگرگونی دفعی و قاطع را انتظار داشت، بلکه عالمان اسلام و کارگزاران امر باید با تبلیغ و اندرز و اندیشیدن تدبیرهای لازم، زمینه را برای مبارزه تدریجی و سپس حذف کامل ربا فراهم کنند.
در نقد این دیدگاه، باید گفت اگر منظور مقام اجرا است؛ یعنی کارگزاران امر، باید شرایط زمانی و مکانی را در نظر بگیرند، این حرف درستی است، ولی اگر منظور مقام تشریع است؛ یعنی کسی بگوید هنوز ربا برای جامعه‏ای خاص به درجه حرام بودن نرسیده است و برای جامعه دیگر به میزان ربای زیاد است و برای جامعه‏ای دیگر، کاملاً حرام است، این حرف به یقین باطل است؛ زیرا فقیه و اندیشمند اسلامی حتّی نسبت به احکامی که تدریجی بودن آنها مسلّم است مانند حرام بودن شراب چنین نظری نداده است. در سیره گفتاری و رفتاری پیامبر وپیشوایان معصوم علیهم‏السلام نیز حتی درباره جامعه‏های تازه مسلمان، مثالی بر این مطلب وجود ندارد، بلکه برعکس متن صلح‏نامه پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله، با مسیحیان نَجران نشان می‏دهد که حضرت با آنان نیز شرط کرد که از رباخواری دست بردارند.11

تحریم ربا در قرآن
 

قرآن بارها با تعبیرهای گوناگون حرام بودن ربا را بیان کرده است. شاید بتوان گفت قرآن در چهار مرحله،12 حرام بودن ربا را بیان کرده است:

1. مرحله اول به صورت پند و اندرز
 

وَ مَآ ءَاتَيْتُم مِّن رِّبًا لِّيَرْبُوَاْ فِی أَمْوَ الِ النَّاسِ فَلاَ يَرْبُواْ عِندَ اللَّهِ وَ مَآ ءَاتَيْتُم مِّن زَكَوةٍ تُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُوْلئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ. (روم: 39)
آن چه به عنوان ربا می‏پردازید تا در اموال مردم فزونی یابد، نزد خدا فزونی نخواهد یافت و آن چه به عنوان زکات می‏پردازید و تنها رضای خدا را خواستارید (مایه برکت است) و کسانی که چنین می‏کنند. پاداش چندین برابر خواهند داشت.
برخی از مفسّران احتمال داده‏اند که این گونه از ربا، در ربای حلال (هدیه و بخشش بدون قصد قربت) است،13 ولی برخی مانند علامه طباطبایی رحمه‏الله در المیزان، احتمال ربای حرام بودن را تقویت کرده‏اند.14

2. مرحله دوم به شکل عبرت آموزی از یهود
 

وَأَخْذِهِمُ الرِّبَواْ وَقَدْ نُهُواْ عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْبَاطِـلِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَـافِرِینَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا . (نساء: 161)
در آیه قبل می‏فرماید :
به سبب ستمی که یهودیان کردند و (نیز) به سبب جلوگیری بسیار آن‏ها از راه خدا، بخشی از چیزهای پاکیزه را که بر آن‏ها حلال بود، حرام کردیم. و (هم‏چنین) به سبب ربا گرفتن، در حالی که از آن نهی شده بودند و به باطل خوردن اموال مردم و برای کافران آن‏ها عذاب دردناکی آماده کرده‏ایم.

3. مرحله سوم به صورت نهی جزیی در بعضی موارد یا نهی آشکار ابتدایی
 

يَـا أَيُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لاَ تَأْكُلُواْ الرِّبَواْ أَضْعَافًا مُّضَـاعَفَةً وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ وَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِی أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِینَ وَأَطِیعُواْ اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ. (آل عمران: 130)
ای کسانی که ایمان آورده‏اید! ربا مخورید که همواره سود بر سرمایه افزایید تا چند برابرشود و از خدا بترسید. این عمل زشت را ترک کنید. باشد که رستگاری یابید.
در این که مراد از قید «اضعافا مضاعفةً» چیست؟ دو احتمال وجود دارد:
1 ـ این قید به وصف غالبی در ربا اشاره می‏کند. چون ربا همواره سیر تصاعدی دارد.15 بنابراین، نوع خاصی از ربا حرام نیست و قید احترازی نمی‏شود؛ چنان که برخی از اهل سنّت ادّعا کرده‏اند و بر اساس آن بهره کم را ربا ندانسته‏اند.16
2 ـ مراد نوع خاصّی از رباست؛ یعنی ربای فاحش که سود مرحله نخستین با اصل سرمایه پیوست می‏شود و به طور کلی به ربا داده می‏شود و هم چنان این کار تکرار می‏شود. این احتمال در تفسیر نمونه آمده است، ولی این سخن به معنایحلال بودن ربای غیر فاحش نیست، بلکه به باور نویسندگان این تفسیر، تحریم قاطع و کلّی ربا در آیات سوره بقره بیان شده است.17
در تفسیر مجمع البیان نیز هر دو احتمال با اندک تفاوتی بیان شده است.18

4. مرحله چهارم به صورت تحریم مطلق ربا
 

با تأکید در آیات 275 تا 279 سوره بقره آمده است:
کسانی که ربا می‏خورند، (در قیامت) بر نمی‏خیزند؛ مگر مانند کسی که بر اثر تماسّ شیطان، دیوانه شده است (و نمی‏تواند تعادل خود را حفظ کند؛ گاهی زمین می‏خورد، گاهی به پا می‏خیزد). این، به سبب آن است که گفتند: داد و ستد هم مانند رباست (و تفاوتی میان آن دو نیست؛) در حالی که خدا بیع را حلال، و ربا را حرام کرده است.(؛ زیرا فرق میان این دو بسیار است) و اگر اندرز الهی به کسی رسد، و (از رباخواری خودداری کند، سودهایی که پیش‏تر [پیش از نزول حکم تحریم] به دست آورده، مال اوست؛ (و این حکم گذشته را شامل نمی‏گردد) و کار او به خدا واگذار می‏شود (و گذشته او را خواهد بخشید،) ولی کسانی که باز گردند (و بار دیگر این گناه را انجام دهند)، اهل آتشند و همیشه در آن می‏مانند.
خداوند، ربا را نابود می‏کند و صدقات را افزایش می‏دهد و خداوند هیچ انسان ناسپاس گنه‏کاری را دوست نمی‏دارد. کسانی که ایمان آوردند و کردارهای شایسته انجام دادند و نماز را برپا داشتند و زکات را پرداختند، اجرشان نزد پروردگارشان است و ترسی ندارند غمگین نمی‏شوند.
ای کسانی که ایمان آورده‏اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزد، و آن‏چه از طلب‏های ربا باقی مانده، رها کنید، اگر ایمان دارید. اگر (چنین) نمی‏کنید، بدانید خدا و رسولش، با شما پیکار خواهد کرد و اگر توبه کنید، سرمایه‏های شما، از آن شماست [= اصل سرمایه، بدون سود]؛ نه ستم می‏کنید و نه بر شما ستم می‏شود.

چند نکته تفسیری در آیات ربا
 

1 ـ معنای رباخواری چیست؟ همه مفسران می‏پذیرند که مراد از رباخواری، هرگونه تصرّف در مال ربوی است.19
2 ـ منظور از جن‏زدگی دیوانه‏وار رباخوار چیست؟ این سخن که رباخوار در هنگام راه رفتن یا برخاستن «متخبّط» (جن زده) می‏شود و تعادل خود را از دست می‏دهد، آیا منظور مشی اجتماعی آن‏ها در این دنیاست؟ یا منظور این است که در روز قیامت، در شکل دیوانگان برانگیخته می‏شوند؟ مفسران به هر دو احتمال اشاره کرده‏اند و بیش‏ترشان احتمال دوم را برگزیده‏اند. برخی نیز احتمال اول را می‏پذیرند.
در تفسیر المنار و المیزان، «یقومون» را روش زندگی گرفته‏اند؛ یعنی روش زندگی رباخوار هم‏چون دیوانگان است که بدون اندیشه اجتماعی بوده و مسایلی مانند تعاون، نوع‏دوستی، هم‏دردی و عواطف انسانی برای آن‏ها مفهومی ندارد. پرستش سرمایه آن‏چنان چشم و عقل آن‏ها را کور کرده است که نمی‏فهمند با ترک نوع‏دوستی و تعاون و... امنيّت و آرامش خود و اجتماع را نیز بر هم می‏زنند.20
در تفسیر احسن الحدیث آمده است:
منظور از «یقومون» برخاستن از قبر در قیامت است.21
البته در روایات شیعه، چنین چیزی آشکارا یافت نمی‏شود، ولی اهل سنّت در تفسیر این آیه از ابن‏عبّاس آورده‏اند که رباخوار در روز قیامت دیوانه برانگیخته می‏شود.22
فخر رازی خبط را وسوسه شیطانی و فراموشی یاد خدا می‏داند.23 نویسنده مجمع‏البیان نیز می‏گوید:
منظور از مسّ شیطان مسّ حقیقی نیست، بلکه انسانی که عقلش ضعیف باشد، شیطان در کار او وسوسه می‏کند.24 در تفسیر نمونه، هر دو احتمال آمده است؛ یعنی آن‏ها که در دنیا به طور غیر عاقلانه و همراه با ثروت‏اندوزی دیوانه‏وار، حرکت می‏کنند، در جهان دیگر نیز بسان دیوانگان برانگیخته می‏شوند؛ زیرا وضع انسانی در جهان دیگر، تجسّمی از کردارهای او در این جهان است. در روایات، به هر دو احتمال اشاره شده است.
امام صادق علیه‏السلام می‏فرماید: رباخوار از دنیا بیرون نمی‏رود؛ مگر این که به نوعی دیوانگی دچار شود.25 در روایت دیگری از پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وارد است که فرمود:
هنگامی که به معراج رفتم، دسته‏ای از مردم را دیدم، به اندازه‏ای شکم آنان بزرگ بود که هرچه می‏کوشیدند که برخیزند و راه بروند، نمی‏توانستند و پی در پی به زمین می‏خوردند. از جبرئیل پرسیدم این‏ها چه کسانی هستند و جرمشان چیست؟ جواب داد: [اینان ]رباخواران هستند.26 در واقع، حدیث اول، آشفتگی آنان را در این دنیا و حدیث دوم، آشفتگی آنان رادر دنیای دیگر بیان می‏کند.
شهید سیدمحمد حسینی‏بهشتی در توضیح آیه «الّذی یتخبّطه الشیطان من المسّ...» می‏گوید:
انسان تعجّب می‏کند که این‏ها برای چه زنده هستند! در اخبار مربوط به این رباخواران نام کسانی برده می‏شود که این‏ها را تقریبا کسی نمی‏شناسد، اما در عین حال، همیشه باید محلّ زندگی‏شان مخفی باشد.27
چرا؟ البتّه علّت دارد. نه این که آنان از روی دیوانگی مخفی می‏شوند؛ چون خصلت ذاتی این زندگی رباخوارانه این است که باندهای گانگستری کذایی، برای یک‏جا پول گرفتن از این رباخواران آنقدر نقشه‏های خطرناک می‏کشند و آن‏قدر تا درون آن تنگ‏ترین سوراخ‏ها ردّ پایشان را دنبال می‏کنند تا گیرشان آورده و با تهدید یک چک 50 میلیون دلاری از آن‏ها بگیرند.
رباخوار هم می‏داند گرچه [در] دنیا او را نمی‏شناسند و حتّی اسم او هم در مطبوعات نیست (و اگر) در روزنامه هم اعلام کنند، مردم او را نمی‏شناسند، می‏داند که آن باندها او را خوب می‏شناسند. همه چیزش را هم می‏دانند و به دنبال او هستند تا او را گیر بیاورند. محصول رباخواری چندین ساله‏اش را یک‏جا، با تهدید از او بگیرند. بنابراین، این‏گونه زندگی می‏کند وزندگی او هم زندگی آدم مجنون و دیوانه است. میلیاردها دلار ثروت دارد و[لی ]یک شب در این هتل است و یک شب در آن هتل. ده جا باید برایش رزرو کنند تا جایی که دلش خواست برود. از این هواپیما و آن هواپیما بلیط می‏خرد و تازه با سوّمی پرواز می‏کند! این زندگی به نظر شما چیست؟ (زندگی چنین فردیرا) وقتی شما نگاه می‏کنید، مثل انسان دیوانه است: «الّذی یتخبّطه الشیطان من المس» صبح هم که از خواب بیدار می‏شود، سرگردان و نگران است. البتّه این یک تیپ رباخوار است. تیپ‏های دیگری هم هستند.28
علامّه طباطبایی در المیزان در این زمینه می‏فرماید:
آن‏چه فطرت، ما را بدان فرا می‏خواند و اساس زندگی اجتماعی، بر آن است، این است که انسان به مالی که نیازی بدان ندارد و مالک آن است به مال دیگری که بدان نیازمند است، عوض کند، ولی گرفتن خود آن مال به همراه زیادی، پایه‏های زندگی و فطرت انسانی را از هم می‏پاشد، زیرا به بر هم خوردن تعادل و هماهنگی اجتماعی می‏انجامد که مسیر درست زندگی است. پس او مانند دیوانه خوب و بد را تشخیص نمی‏دهد. از این‏رو، می‏گوید بیع هم مثل رباست؛ (معمولاً انسان عاقل فرد مجهول را نخست می‏آورد و سپس آن را به فرد معلوم تشبیه می‏کند) و نمی‏گوید ربا هم مثل بیع است؛ زیرا اگر چنین می‏گفت، عاقل بودنش را نشان می‏داد و برتری بیع را تشخیص داده بود، ولی می‏گوید ربا هم مثل بیع است. پس مراد از «یقومون»، قیام به امر زندگی انسانی است؛ نه تنها قیام در روز قیامت.29
3 ـ رباخوارن ربا را با بیع مقایسه می‏کردند؛ حال آن که میان آن دو فرق هست. در این‏جا به برخی از تفاوت‏های میان بیع و ربا می‏پردازیم:
الف) در بیع هر دو طرف معامله در معرض سود و زیان هستند؛ یعنی ممکن است هر دو سود یا هر دو زیان بکنند یا گاهی یکی زیان و دیگری سود کند، ولی در ربا، فرد رباخوار تنها در سود، شریک است و کاری به زیان ندارد.
ب) در خرید و فروش دو طرف در مسیر تولید و پخش و مصرف گام بر می‏دارند، ولی در ربا، رباخوار هیچ کار مثبتی انجام نمی‏دهد.
ج) با گسترش ربا، سرمایه‏ها در مسیرهای ناسالم (سفته‏بازی) به کار می‏افتد و پایه‏های اقتصاد که اساس اجتماع است، لرزان می‏شود؛ در حالی که، تجارت درست به گردش سرمایه کمک می‏کند.
د) رباخواری بر خلاف تجارت، سرچشمه دشمنی‏ها و جنگ‏های طبقاتی است.
4 ـ آیات ربا هم‏زمان با تبیین انفاق و صدقه آمده است. میان این دو تقابل است؛ زیرا ربا، گرفتن ثروت دیگری بدون عوض است، ولی صدقه و انفاق دادن ثروت بدون گرفتن عوض می‏باشد. هم‏چنین ربا سبب دشمنی و از میان رفتن مال و امنيّت می‏شود، ولی صدقه به گسترش رحمت، محبّت و زیادی مال و برقراری نظام و امنيّت می‏انجامد.30
به فرموده قرآن، ربا سبب از میان رفتن مال و صدقه سبب فزونی آن است. در این که آیا منظور قرآن، کاستی و فزونی در دنیا است یا در آخرت، میان مفسران اختلاف نظر هست. نویسنده المیزان می‏گوید: این امر ویژه آخرت نیست، بلکه صدقه در دنیا سبب برقراری امنيّت برای رشد مادی و معنوی می‏شود و امنيّت سبب می‏شود تا سرمایه صدقه دهنده در امان بماند، ولی ربا برعکس به ایجاد ناامنی، اختلاس و استفاده‏های مالی و... می‏انجامد و به تدریج سبب نقصان مالی می‏شود.31
5 ـ ربا؛ جنگ با خدا و رسول اوست. در آیه 275 سوره بقره خداوند دست بر نداشتن از رباخواری را اعلان جنگ با خود و رسولش می‏داند و به آنان هشدار می‏دهد که آماده نبرد باشند.
به گفته مفسّران، این همان جنگی است که برابر قانونِ «قاتلوا الّتی تَبغی حتّی تَفِی‏ءَ الی امراللّه‏؛ با گروهی که تجاوزگر است، پیکار کنید تا به فرمان خدا گردن نهند» (حجرات: 90) انجام می‏گیرد.32
از این‏رو، هنگامی که امام صادق علیه‏السلام شنید که شخصی ربا می‏خورد و نام آن را «لبا» یعنی شیر آغوز می‏نهد، فرمود: «اگر بر او دست یابم، او را می‏کشم.»33 البتّه از این حدیث، بر می‏آید که حکم قتل در مورد کسانی است که حکم تحریم ربا را انکار کنند.34 با توجّه به اعلان جنگ در این آیه، مفسّران گفته‏اند که پس از اعلام حکم اگر رباخوار به کار خود ادامه دهد و بر کارش پافشاری کند، باید او را به قتل رساند.35
در روایتی آمده است که:
فَحقٌّ علی الامام المسلمین اَن يَسْتَنیبَهُ فان نَزَع ضُرِبَ عُنقه.36
بر زمامدار مسلمانان است که رباخوار را به توبه امر کند و اگر پافشاری کرد، او را گردن زند.
سید قطب در تفسیر خود، این اعلان جنگ را امری همیشگی و اعم از جنگ با سلاح و بی‏سلاح می‏داند و آن را به معنای رویارویی دو نظام ربوی و غیر ربوی که در برابر هم هستند معرّفی می‏کند.37
نویسنده المیزان می‏گوید:
جنگ خدا با رباخواران بر دو گونه است:
الف ـ یکی دستور جنگ و مبارزه با آن‏ها؛
ب ـ به معنای برانگیختن فطرت عمومی علیه آن‏ها که به از میان رفتن جان و مال آن‏ها می‏انجامد.38
6 ـ سخت‏گیری در مسأله ربا تأکیده شده است.
در هیچ یک از فروع دین (جز در مورد تولّی و دوستی دشمنان دین) چنین سخت‏گیری دیده نشده است؛ زیرا این دو گناه، زندگی نوع انسان را به خطر می‏اندازد.39
7 ـ در آیه «یا ایها الذین امنوا اتّقواللّه‏ و ذرو ما بقی من الرّبا ان کنتم مؤمنین»، قید «ایمان»، بیان می‏کند که ترک ربا از لوازم ایمان است و ایمان با رباخواری جمع نمی‏شود.40
از بررسی آیات گذشته می‏توان نتیجه گرفت که رباخواری پی‏آمدهای بد اجتماعی، اقتصادی و اعتقادی در پی دارد و ترک آن منافعی را برای جامعه به ارمغان می‏آورد که در گذشته بدان اشاره شد.

ربا در روایات
 

روایت‏های باب ربا را می‏توان در هشت گروه دسته‏بندی کرد:
1 ـ روایت‏هایی که گناه ربا را از زنا بالاتر می‏شمارند. در این زمینه، روایت‏های بسیاری هست که شیعه و سنّی آن را نقل کرده‏اند؛ روایاتی که گناه ربا را از یک زنا تا هفتاد زنای با مادر، آن هم در خانه کعبه برابر دانسته‏اند. برای نمونه،پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به علی علیه‏السلام فرمود:
یا علی گناه یک درهم ربا در نزد خداوند، از هفتاد زنایی که همه آن‏ها با محرم انسان و در خانه خدا روی دهد، بزرگ‏تر است.41
برخی42 چنین پنداشته‏اند که تشبیه گناه ربا به زنا از آن‏رو بوده است که امامان می‏خواسته‏اند ناهنجاری گناه ربا را برسانند؛ یعنی این تشبیه را نوعی مَجاز می‏دانند؛ نه حقیقت. دلیل‏شان این است که خداوند بر زنا حدّ (شلاّق و سنگ‏سار کردن) قرار داده است، ولی بر رباخواری چنین حدّی قرار نداده‏است. دیگر این که چون گناه ربا از یک تا هفتاد زنا تشبیه شده‏است، بر می‏آید که امر جدّی و واقعی در میان نیست، بلکه تنها تشبیه است تا مردم همان‏گونه که زشتی زنا در نزدشان روشن است، به زشتی گناه ربا نیز پی ببرند.
در پاسخ به این پندار باید گفت:
الف ـ قرار دادن حدّ و کفّاره، نشان دهنده بزرگ‏تر بودن یک گناه از دیگر گناهان نیست؛ زیرا خداوند برای صید در حال احرام در مرتبه اول، کفّاره قرار داده است و در مرتبه دوم که مهم‏تر است، گناه‏کار را به انتقام خداوندی هشدار داده است. (مائده: 95)
هم‏چنین خداوند در ترک نماز که مهم‏ترین واجبات است، حدّی قرار نداده است. پس روشن می‏شود که حدّ و کفاره قرار دادن برای برخی گناهان، به دلیل مصلحت‏هایی است که ممکن است به نظام اجتماعی برگردد؛ یعنی خداوند برای جلوگیری از به هم ریختن نظام اجتماعی برای برخی گناهان حدّ قرار داده است.
ب ـ این‏گونه نیست که برای زنا حدّی باشد و برای رباخواری نباشد. برخی روایت‏ها بر این دلالت دارد که اگر کسی ربا را حلال بشمارد، شایسته مرگ است که در دسته دوم از روایات خواهد آمد. درباره تشبیه ربا به زنا، علّت‏هایی آورده‏اند که برخی از آن‏ها به قرار زیر است:
یک ـ ربا برقرار کردن رابطه نامشروع میان اموال است و زنا رابطه نامشروع میان افراد؛
دو ـ فرزندی که از زنا زاده می‏شود، نامشروع است؛ سودهایی هم که از ربا به دست می‏آید، نامشروع است؛
سه ـ همان‏گونه که زنا برآوردن خواسته شهوت است که بدون رعایت الزام‏های شرعی آن و تنها برای رسیدن به خودکامگی هوای نفس انجام می‏شود، ربا نیز به دست آوردن سود بدون زحمتی است که بدون پذیرش لوازم شرعی آن‏صورت می‏گیرد.43
2 ـ روایت‏هایی که حلال شمارنده ربا را شایسته مرگ می‏داند و او را کافر به شمار می‏آورد. ابی بصیر می‏گوید: از امام علیه‏السلام درباره کسی که آگاهانه ربا می‏خورد، پرسیدم. حضرت فرمود: ادب می‏شود و اگر تکرار کرد باز هم ادب می‏شود و بار سوم کشته می‏شود.44
3 ـ روایت‏هایی که ربا را کثیف‏ترین تجارت‏ها می‏داند.
پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود:
بدترین کسب‏ها، کسب رباست.45
4 ـ روایت‏هایی که فلسفه تحریم ربا را بیان می‏کند. برای نمونه، روی آوردن به کارهای نیک، تجارت و خرید و فروش و قرض دادن به یکدیگر است.46
5 ـ روایت‏هایی که می‏گویند اگر رباخوار توبه نکند، دین او تباه می‏شود و اگر توبه کند مال او از میان رفته و دچار فقر می‏شود.
زراره می‏گوید: به امام صادق علیه‏السلام عرض کردم خداوند می‏فرماید:
یمحق اللّه‏ الرّبا و یربی الصّدقات. (بقره: 276)
یعنی خداوند ربا را از میان می‏برد و صدقه را فزونی می‏بخشد.
حال آن که دیده می‏شود سرمایه رباخواران زیاد است. امام علیه‏السلام فرمود:
چه چیز نابود کننده‏تر از یک‏درهم رباست که دین انسان را از میان می‏برد و اگر رباخوار توبه کند، مالش از میان می‏رود و دچار فقر می‏شود؟47
6 ـ روایت‏هایی که بیان می‏کند عمل رباخوار پذیرفته نمی‏شود و او شایسته لعنت است و اندرونش از آتش جهنّم پر خواهد شد. پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود:
کسی که ربا بخورد، خداوند به اندازه مالی که از ربا خورده است، اندرونش را از آتش جهنّم پر خواهد کرد و اگر از ربا سرمایه‏ای اندوخته کند، خداوند عمل او را نمی‏پذیرد و تا هنگامی یک قیراط از ربا نزد او باشد مورد لعنت خدا و ملائکه قرار دارد.48
7 ـ روایت‏هایی که بیان می‏کند گسترش ربا در یک جامعه، سبب نابودی آن جامعه می‏شود. امام صادق علیه‏السلام می‏فرماید:
هنگامی که خداوند اراده کند قومی را هلاک کند، ربا را در میان آنان رواج می‏دهد.
پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله نیز فرمود:
هنگامی که زنا و ربا در محلّی آشکار شود، نابودی آن‏ها فرا رسیده است.49
8 ـ روایت‏هایی که رباخوار و ربا دهنده و نویسنده و گواه آن را در گناه برابر می‏داند و همه را لعن می‏کند.
علی علیه‏السلام می‏فرماید:
خورنده ربا، دهنده ربا، نویسنده و شاهد و گواه همه برابر هستند. رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ربا و رباخوار و فروشنده و خریدار و نویسنده و شاهد آن را لعنت کرد.50
در کتاب الرّبا فی التّشریع الاسلامی، روایت‏های باب ربا به ده گروه تقسیم شده است که به نظر نگارنده، بازگشت آن‏ها به همین هشت گروه است که آورده شد.

اجماع بر تحریم ربا
 

تقریبا بیش‏تر فقیهان یکی از دلیل‏های حرام بودن ربا را «اجماع» می‏دانند. شهید ثانی دلیل حرمت ربا را افزون بر نص، اجماع می‏داند.51 در کتاب تحریر الوسیله امام‏خمینی رحمه‏الله چنین آمده است:
حرام بودن ربا به دلیل کتاب سنّت و اجماع مسلمانان، ثابت شده است، بلکه بعید نیست از ضروريّات دین باشد.52
نویسنده جواهر الکلام نیز مانند بیش‏تر فقیهان، حرام بودن ربا را بر اساس نص (قرآن و سنّت) و اجماع می‏داند.53 محقّق اردبیلی نیز در کتاب مجمع الفائدة و البرهان، اجماع را به عنوان یکی از دلیل‏های تحریم ربا بر می‏شمارد.54
ماوردی در این‏باره می‏نویسد:
مسلمانان بر تحریم ربا اجماع دارند؛ گرچه در فروع و کیفيّت تحریم آن اختلاف دارند.55

تحریم ربا از دیدگاه عقل
 

فقیهان و مفسران درباره حرام بودن ربا از دیدگاه عقل به طور جداگانه بحث نکرده‏اند. شاید علّت این بوده است که به دلیل روشن بودن حرمت آن از نظر قرآن و سنّت، به طرح مسأله ربا از دیدگاه عقل به طور جداگانه نیازی نمی‏دیده‏اند. البتّه به طور خلاصه برخی گفته‏اند که ربا از دیدگاه عقل حرام است؛ هرچند برخی برای آن استدلال آورده‏اند. برای نمونه، در فقه الاقتصاد چنین آمده است:
ربا از نظر عقل باطل است؛ چون قرض دو صورت دارد:
الف) گاهی قرض برای برطرف شدن نیازهایی مثل ازدواج، مسکن و... است. روشن است که گرفتن ربا در این حالت، از بدترین روش‏های استثمار می‏باشد.
ب) گاهی نیز قرض برای تولید و سودآوری است. در این صورت، از چند حالت خارج نیست:
1 ـ یا وام گیرنده زیان می‏کند که گرفتن ربا از او محکوم است؛
2 ـ وام گیرنده نه زیان می‏کند و نه سود می‏برد. در این‏جا نیز زحمت او به هدر رفته و گرفتن ربا از او محکوم است؛
3 ـ کم‏تر از میزان ربا سود می‏برد. در این حالت نیز گرفتن ربا نوعی زیان بر وام گیرنده است؛ چون نه تنها به اندازه ربا سود نبرده است، بلکه زحمت او نیز به هدر رفته است.
4 ـ به اندازه ربا سود می‏برد. این‏جا هم گرفتن ربا محکوم است و رفتار قرض دهنده با قرض گیرنده (در صورت گرفتن ربا) بدتر از چهارپایان است؛ زیرا کسی که از چهارپایان کار میک شد آن‏ها را سیر می‏کند ولی در این‏جا زحمت وام گیرنده، هدر رفته و سودی نبرده است.
5 ـ سود وام گیرنده از میزان ربا بیش‏تر است. در این صورت هم انصاف آن است که گرفتن سود با نسبت مشخّصی مثلاً یک سوم یا... باشد که از پیش تعیین شده است. اسلام این را اجازه داده است که در ضمن قراردادهای شرعی انجام می‏پذیرد.56
البته برخی از فقیهان دلیل عقلی را رد کرده‏اند، ولی محکوم بودن و زشتی ربا، حتّی در میان ملّت‏های باستان و امّت‏هایی که شرع در آن‏جا راه نیافته بود، نشانه این است که ربا با عقل و فطرت سلیم مخالف است. از سویی، علت‏هایی مانند ظلم بودن و باز داشتن از انجام کارهای نیک که در تحریم این پدیده زشت در قرآن و روایات بیان شده است، می‏تواند نشانی بر محکوميّت عقلی این کار ناهنجار باشد.

پي‌نوشت‌ها:
 

1. تفسیر نمونه.
2. محمّدزکى عبدالبّر، الرّبا و اکل المال بالباطل، کویت، دارالقلم، 1406 ه . ق، چ 2، ص 17؛ عبدالرّزاق سنهورى، مصادرالحق فى الفقه الاسلامى، بیروت، داراحیاء التراث العربى، ج 3، ص 200؛ رفیق یونس المصرى، الجامع فى اصول الرّبا، ص 27. در این کتاب نام شمار زیادى آمده است که به تدریج معتقدند.
3. میان تحریم تدریجى ربا، با خمر فرقى هست و آن این که در ربا از آغاز مردم را در همه موارد از خوردن ربا نهى مى‏کنند. [البته نهى تحریمى در مرحله آخر است، ولى در همان حدّى که براى آماده کردن مردم است، همه حالات را در بر مى‏گیرد.] برخلاف نهى در خمر که از آغاز برخى حالات را نهى مى‏کند؛ مانند شراب‏خوارى در حالت نماز نه در همه حالات [شاید از این نکته زشتى شدید ربا نسبت به خمر و دیگر موارد استفاده شود؛] الرّبا و اکل المال بالباطل، ص 17.
4. ابن تیميّه مرحله اول تحریم ربا در آیه «و لا تمنن تستکثر؛ [اى پیامبر] منّت مگذار و فزونى مخواه» مدثّر: 6 مى‏داند. وى مى‏گوید: آیه از این‏که هدیه‏اى به کسى بدهى و انتظار زیادى داشته باش، نهى مى‏کند. (الجامع فى اصول الرّبا، ص 28). طبرسى نیز از ابومسلم نقل مى‏کند که این آیه بر نهى از ربا دلالت دارد (تفسیر مجمع‏البیان، ج 10، ص 581).
5. ابوسریع محمد عبدالهادى، الرّبا و القرض فى الفقه الاسلامى، ریاض، دارالاعتصام، صص 156 و 157.
6. همان.
7. شیخ محمدرشید رضا، تفسیر المنار، بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1423 ه . ق، چ 1، ج 2، صص 100 به بعد.
8. الربا و القرض فى الفقه الاسلام، ص 157.
9.براى مطالعه بیش‏تر در این زمینه نک: مجله اقتصاد اسلامى، سال اول، شماره اول.
10. سیدعباس موسویان، «ثمرات فقهى ـ اقتصادى دفعى تا تدریجى بودن تحریم ربا در قرآن»، مجله اقتصاد اسلامى، سال اول، ش 1.
11. ابن اثیر، تاریخ کامل، بیروت، دار بیروت للطّباعة و النشر، 1402 ه . ق، ج 2، ص 294.
12. مسلم ملکوتى، الرّبا فى التّشریع الاسلامى، قم، چاپ مهر، 1395 ه . ق، چ 1، ج 1، صص 10 و 11.
13. مجمع البیان، ج 4، ص 306؛ تفسیر نمونه، ج 16، ص 444.
14. المیزان، ج 16، ص 185.
15. همان، ج 4، ص 19.
16. تفسیر المنار، ج 2، ص 102.
17. ناصر مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميّة، 1374، ج 3، ص 88 .
18. مجمع البیان، ج 2، ص 833 و 834 .
19.فخر رازى، تفسیر کبیر، ج 7، ص 91.
20. تفسیر المیزان، ج 2، ص 411؛ تفسیر المنار، ج 3، صص 83 به بعد.
21. سید على‏اکبر قرشى، احسن الحدیث، تهران، واحد تحقیقات اسلامى، ج 1، چ 1، 1366، ص 522 .
22. شیخ طوسى، التبیان فى تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربى ج 2، ص 359.
23. تفسیر کبیر، ج 7، ص 94.
24. تفسیر مجمع‏البیان، ج 2، ص 669 .
25. عيّاشى، تفسیر عیاشى، تهران، مکتبة العلميّة الاسلاميّة، ج 1، ص 152، ح 503 .
26. عبدعلى بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، حویزى، قم، اسماعیلیان، 1370، چ 4، ج 1، ص 291، ح 1157.
27. اشاره به زندگى هواردهیوز ـ سرمایه‏دار معروف ـ است. برگرفته از: سید محمد حسینى بهشتى، ربا در اسلام، دفتر نشر و فرهنگ اسلامى، 1371، چ 2، ص 19.
28. ربا در اسلام، ص 19.
29. المیزان، ج 2، صص 410 به بعد.
30. همان، ج 2، صص 408 و 409.
31. همان.
32. تفسیر نمونه، ج 2، ص 375.
33. وسائل الشّیعه، ج 18، 125، باب 2 ثبوت القتل و الکفر باستحلال الرّبا، ح 1.
34. تفسیر نمونه، ج 2، ص 376.
35. تفسیر احسن الحدیث، ج 1، ص 526؛ مجمع البیان، چ 2، ج 2، ص 674 .
36. وسائل الشّیعه، ج 12، ص 429.
37. فى ظلال القرآن، چ 24، ج 1، ص 330.
38. المیزان، ج 2، ص 422.
39. همان، 409.
40. همان، ص 422.
41. وسائل الشیعة، باب 2، از ابواب ربا، ج 18.
42. الرّبا فى التشریع الاسلامى، ج 1، ص 22.
43. خدیجة النبراوى، تحریم الرّبا و مواجهة تحدّیات العصر، چاپ النّهار للطّبع و النشر و التوزیع، ص 7.
44. وسائل الشیعه، ج 18، باب دوم از ابواب ربا.
45. همان.
46. وسائل الشیعه، ج 18، باب اول.
47. همان.
48. همان.
49. میرزا حسین نورى طبرسى، مستدرک الوسائل، قم، مؤسّسه آل‏البیت، 1408 ه . ق، ج 13، باب اول، از ابواب ربا، ح 11.
50. وسائل الشیعه، ج 18، باب چهارم از ابواب ربا، ص 126.
51. شهید اول، الدّروس الشّرعيّة، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1414 ه . ق، ج 3، ص 293.
52. تحریرالوسیلة، ج 1، ص 536 .
53. جواهرالکلام، ج 23، ص 322.
54. همان، ص 451.
55. ابى الحسن على بن محمد بن حبیب الماوردى، الحاوى الکبیر، بیروت، دارالکتب العلميّة، 1414 ه . ق، جزء پنجم فى فقه الامام الشّافعى.
56. سيّد محمّد شیرازى، الفقه الاقتصاد، قم، دارالقرآن الکریم، چاپ‏خانه سيّدالشهداء، ص 150.
 

منبع:کتاب "ربا و راه‏های گریز از آن"
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb